نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مستند» ثبت شده است

 

126
کاری از: مجتبی قره باغی - هر کسی از ظن خود شد یار من
  • مجتبی قره باغی

رویایی از جنس خاکستر - این مستند درباره عملیات تروریستی منافقین و شهادت رجایی رییس جمهور وقت ایران می باشد - کاری از مجتبی قره باغی و دیگر همکاران - با صدای مجتبی قره باغی

 

 

  • مجتبی قره باغی

کاری از : مجتبی قره باغی

هر کسی از ظن خود شد یار من

بنا به درخواست محل کارم این ویدئوی به اصطلاح مستند رو با یه سری راشهای داغون اینترنتی و با کمک موزیک هایی که به نظر خودم به شدت رو کار نشسته خروجی گرفتم به نام "میم مثل فتنه".


  • مجتبی قره باغی
سینما چه مستند و چه داستانی، کافیست تو الفبای آن را (سینما) بدانی.
حالا باید مشق کنی،
صد بار از روی سرمشقت بنویس.
شاعر می شوی، داستان نویس، ادیب، پزشک و شاید هم فیلمساز.
به هر حال الفبا، تو را باسواد می کند.
این سلیقه و خلاقیت توست که از تو خالق می سازد.
حالا سر مستند چیست دعوا کن، باز هم می بینی، مستند مستند است.
داستانی داستانی، مستند داستانی، داستان هم مستند است.
فیلم فیلم است و سینما همچنان سینما.
اینها هم راه هایی هستند برای رسیدن به درک هر آن چیزی که باید به آن برسی و ایمان بیاوری؛ خدا، زندگی، ماده یا هر چیزی.
شاید که نه، حتما به همین خاطر است که به سوی علم حقیقی باید رفت. علمی که فقط برای رسیدن به خدا و حقیقت است نه آن چیزی که برای عُجب و اثبات خویش باشد.
تو فیلمت را بساز، مانند سید شهیدان اهل قلم، آقا سید مرتضی آوینی، که هر چه کرد در آن بستر آماده، برای خدا کرد.

"همه ی سینمای من مرتضی است"
  • مجتبی قره باغی

نام شهید آوینی و جنگ بوسنی، در مستند خنجر و شقایق به هم گره می‌خورد. مستندی که در آن سالها به کارگردانی آقای طالب‌زاده و نویسندگی و گویندگی شهید آوینی درباره جنگ بوسنی ساخته شد.

خاطرم هست جو حاکم بر کشور نسبت به کشتار وحشیانه مسلمانان بوسنی توسط صربها و به تصویر کشیده شدنش در این مستند(خصوصا قسمت دهم) آنقدر تاثیرگذار بود که که پدر و مادرم مصمم شده بودند، یکی از کودکانی که تمام نزدیکانش را از دست داده، به فرزندخواندگی قبول کنند. هر چند این تصمیم و پیگیری‌های پدرم به جایی نرسید اما این حس تا سالهای سال در دل پدر و مادر و فضای خانواده ما حاکم بود تا ثابت کند، صرفا یک تصمیم احساساتی و لحظه‌ای نبود.
بیست سال پیش در چنین روزهایی در قلب اروپای متمدن و در میان سکوت کشورهای غربی،  صرب‌های بوسنی، به جان مسلمان‌ها افتادند. جنایات زیادی در این جنگ وحشیانه اتفاق افتاد که لکه ننگ آن تا ابد بر پیشانی مدعیان حقوق بشر خواهد ماند. از قتل عام و نسل کشی مسلمانان گرفته تا تجاوز به زنان و دختران مسلمان به منظور پاکسازی قومی و نژادی.
آمریکا، کشورهای اروپایی و مجامع بین‌المللی دست به هر کاری زدند تا مانع تشکیل یک قدرت اسلامی در اروپا شوند. گاهی با سکوت، گاهی هم با تحریم تسلیحاتی دو طرف! در حالی که این تحریم ظاهری و دروغین در حقیقت فقط تحریم مسلمان‌های بوسنی و حکومت قانونی این کشور بود، تا صرب‌ها بهتر و راحت‌‌تر بتوانند به جنایات خود ادامه دهند.
البته شدت این جنایات به حدی بود که رسانه‌‌های دنیا نمی‌توانستند چشم و گوششان را بر آن ببندند. جنایات صرب‌ها که یادآور جنگ‌های صلیبی علیه مسلمانان بود، دنیای اسلام را تحت تاثیر قرار داد. رزمندگانی از کشورهای اسلامی داوطلبانه عازم بوسنی شدند. جمهوری اسلامی هم آن روزها یکی از معدود کشورهایی بود که از مردم بوسنی حمایت کرد و حتی چند نفر از نیروهای ایرانی در این جنگ به شهادت رسیدند.

دانلود در ادامه مطلب

  • مجتبی قره باغی

برای هر گونه سفارش تیزر
می توانید از طریق ایمیل اینجانب و یا ثبت شماره ی خود به صورت خصوصی در نظرات همین سایت اقدام به سفارش نمایید.

ساخت انواع تیزرهای تبلیغاتی اعم از صنعتی، بازرگانی و ...
تولید و ساخت انواع مستند

ایمیل:
iexcoo@gmail.com

نمونه ی تیزر 2D , 3D با موزیک بدون نریشن
شرکت صبا نماینده ی شرکت استارکی آمریکا

  • ۰ نظر
  • ۰۱ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۳۵
  • مجتبی قره باغی

نمایش و هنر تعزیه در ایران

مستند نمایش و هنر تعزیه در ایران کاری از مجتبی قره باغی این مستند نریشن محور، درباره ی هنر تعزیه در ایران است و به قدمت، نحوه اجرا و فرم تعزیه در کشور می پردازد.





نویسنده و کارگردان:
مجتبی قره باغی
تصویر بردار:
مجتبی قره باغی
علی صفری
گروه تحقیق:
مصطفی قره باغی
مجتبی قره باغی
منا حاج محمدرضا تهرانی
عکاس:
منا حاج محمدرضا تهرانی
دستیار تدوین:
حورا قره باغی

  • ۰ نظر
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۳:۴۷
  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات