نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۰ ثبت شده است

[http://www.aparat.com/v/9cb22a1664cc9437dcb64fd0067c6721151482]

  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۹۰ ، ۱۸:۴۲
  • مجتبی قره باغی




مستند شمشاد برای شرکت در اولین جشنواره‏ی شمسه‏ی تهران ساخته شد . این فیلم در منطقه‏ی 12 تهران مقام برتر را از آن خود کرد و برای تقدیر به اختتامیه‏ی این جشنواره ارسال گردید.

اما ناباوارانه حتی نام فیلم هم در اختتامیه برده نشد و هیچ گونه تقدیری از آن به عمل نیامد. برای دست اندرکاران تهیه این فیلم تقدیر از نام و زنده نگه داشتن یاد شهدا مهمتر از تقدیر شدن فیلمشان است.

درباره‏ی فیلم:

در آغاز، فیلم با تصاویر آرشیوی از جنگ و جبهه شروع می شود. سپس با گره خودن و دیزالو صدای خمپاره و تیر و ترکش به آمبیانس بوق و شلوغی شهر از وادی جنگ خارج به امروز تهران داخل می شویم.

در صحنه های میدان آزادی و میدان انقلاب مشغول بودن مردم به کارهای روزمره را می بینیم. آرام آرام توسط نماهایی که یکی پس از دیگری در پی هم میایند به سوژه ‏نزدیک می شویم.

صحنه هایی همچون ایستگاه بی آر تی چهارراه ولی عصر(عج)، تئاتر شهر و  صحنه هایی که در آنها تابلوهای تجاری به وضوح به تصویر کشیده شده اول بدین علت است که باید منطقه ‏ی 12 با مکانهای معروفش معرفی می گشت و دوم اینکه در برخی از تصاویر، نمادها و نشانه هایی به کار گرفته شده.

شرح چراغ راهنمایی:

1-    چراغ قرمز است .

2-    عدد چراغ بر روی 22 می باشد و تا عدد 12 عقبگرد می کند.

در شلوغی صحنه‏ی قبل و سردرگمی مردم در چهارراه ولی عصر(عج) ، چراغ قرمز به معنی فراموشی مردم است و نخواستن.

  • ۱ نظر
  • ۰۷ اسفند ۹۰ ، ۱۷:۵۷
  • مجتبی قره باغی




دانلود با کیفیت بالا از مدیافایر

Midiafire Download

  • ۱ نظر
  • ۰۷ اسفند ۹۰ ، ۱۷:۰۲
  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات