نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دادگاه» ثبت شده است

جهت سفارش پایان نامه و تحقیق
در قسمت نظرات پیام بگذارید
موضوعات:
داک: فایل تایپی ورد قابل ادیت
پی دی اف: فایل غیر قابل ادیت

قیمتها مناسب و فایل ها آماده ارسال می باشند
 
برخی از پایان نامه ها و تحقیقات دانشجویی
  1. به ارث رسیدن حق اجرای مجازات.داک
  2. معاملات آینده در مقایسه با معاملات سلف و دیگر معاملات.داک
  3. بررسی جنبه عمومی جرم معاونت در قتل عمد.پی دی اف
  4. بررسی خیار عیب و آثار آن. داک
  5. به ارث رسیدن حق اجرای مجازات. داک
  6. تعارض قوانین. داک
  7. تفاوت دستور موقت و تأمین خواسته. داک
  8. دیه. داک
  9. شرط عوض در معاملات غیر معوض با بررسی تطبیقی درحقوق مصر. داک
  10. شورای عالی مالیاتی. داک
  11. ضابطین. پی دی اف
  12. عفو.داک
  13. قصاص. داک
  14. معاملات آینده در مقایسه با معاملات سلف و دیگر معاملات.داک
  15.  
  16. مجموعه گزارشهای دوره کارآموزی عملی مشاوره حقوقی و وکالت موضوع ماده 187 قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی و اجتماعی. داک
  17. بررسی اصل استقلال قضاوت در جمهوری اسلامی ایران
  18. نقد و بررسی روابط مالی زن و شوهر در حقوق ایران 31 صفحه
  19. ارتشاء 29 ص
  20. ازدواج 28 ص
  21. ازدواج موقت 32 ص
  22. ازدواج و تابعیت زن ایرانی 30 ص
  23. اصول 37 ص
  24. بررسی جرم آدم‌ربایی و گروگانگیری 19 ص
  25. بیکاری 43 ص
  26. لایحه اصلاح قانون تجارت - فرآیند و اصول تدوین و نوآوری‌ها 213 ص
  27. نکاح با غیر مسلمان 33 ص
  28. معزل حقوق بشر 39 ص
  29. مسئولیت جزایی اطفال 45 ص
  30. مردم سالاری 23 ص
  31. قوه قضائیه 40 ص
  32. قتل عمدی 26 ص
  33. قلمرو جغرافیایی تعارض قوانین 29 ص
  34. قانون تجارت 76 ص
  35. قانون اساسی 35 ص
  36. فرق میان ازدواج دائم و موقت 67 ص
  37. فرزند کشی و همسر کشی 95 ص
  38. عقد ضمان 58 ص
  39. حقوق شهروندی در جهان امروز 29 ص
  40. حق ارتفاق نسبت به ملک غیر و در احکام‌ و آثار املاک‌، نسبت به املاک مجاور 35 ص
  41. جعل اسکناس 39 ص
  42. جرم 92 ص
 
  • ۰ نظر
  • ۰۱ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۴۲
  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات