نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۳۲ مطلب با موضوع «هنر :: نقد و تحلیل فیلم» ثبت شده است


بسته سینمایی نقد فیلم"نگاتیو" - این کار به تهیه کنندگی اینجانب برای باشگاه خبرنگاران در زمان حضور بنده در باشگاه، تهیه شد اما به خاطر شعور و سطح سواد پایین دوستانی که اونجا به عنوان مدیران میانی حضور دارند جلوی پخشش گرفته شد - یاسر ملقب به ساچوره از مدیرانی است که به خاطر نداشتن سواد و داشتن جایگاه تونست جلوی این برنامه رو بگیره - مثال: چرا از کلمه موجز استفاده کردی؟! آخه خودش نمیدونست یعنی چی!!!!

  • مجتبی قره باغی
از حقیقت تا کذب

از حقیقت تا کذب

"کارگردان فیلم سعی در خرافی نشان دادن جامعه دارد. البته در برخی از صحنه ها عقده گشایی های کارگردان طوری به چشم می خورد که گویی تمام مشکلات را نشات گرفته از مذهب می داند.کنتراست شدید بین تفکرات نسل قدیم و نسل جدید، تضارب آراء، حتی در نوع نگاه به مذهب از دیگر زوایای دید کارگردان است."

تحلیلی بر فیلم دو فرشته

خلاصه داستان: در شهرستانی، پدری پس از کشتن پسرش به امامزاده ای می رود و تمامی شب را به راز و نیاز می گذراند ... در پاریس، پدری تز دکترای خود را درباره فرشتگان، جنس آنها و حضورشان در ادبیات قدیم ایران و غرب می نویسد ... در بیابانی، نوجوانی که از خانه گریخته با فرشته ای آشنا می شود و دنیایش دگرگون می شود ...

  • ۰ نظر
  • ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۰
  • مجتبی قره باغی

همیشه پای یک پدرزن در میان است

بی‌منطق‌ترین اتفاق سینمایی ایران از تاریخ ورود کینه توگراف

جریان انحرافی علیرغم اینکه موفع ژست گرفتن ها حاضر بود به هر رنگی دربیاید تا از فیلترهای زمانه عبور کند، در عملکردها به هیچ وجه حاضر به نرمش و گردش‌های تاکتیکی نمی‌شد و همین مسئله در اکثر مواقع باعث لو رفتن انگیزه‌های اصلی این جریان می‌شد.
download همیشه پای یک پدرزن در میان است

پایگاه خبری تحلیلی جمهوریت ، میلاد جلیل‌زاده - بی منطق ترین اتفاق سینمایی از تاریخ ورود دوربین کینه توگراف به ایران تا به حال، ساخت پروژه‌ای به اسم لاله است.وقتی شنیده شده که مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی قرار است سرمایه گذاری روی یک فیلمی دو و نیم میلیاردی را به عهده بگیرد تمام سینمای ایران در بهت فرو رفت.

چنین هزینه‌ای معادل بودجه دو سال آن مرکز بود که می‌بایست در جهت توسعه زیرساخت های

  • مجتبی قره باغی

ما با شما دعوا نداریم، آقای داودنژاد!

 میلاد جلیل زاده

«کلاس هنرپیشگی»  فیلم عجیبی است و اگر آن را به کارگردانش ربط بدهیم عجیب‌تر هم می‌شود.
این کار به شدت تجربی است یعنی مثل چیزهایی که معمولا جوان‌ترهای آوانگارد و کنجکاو می‌سازند.
اما نگاهی که یکی دو پلکِ فنی هم روی پرده سینما بزند خواهد گفت خیلی چیزهای فیلم جوشیده از کلی پختگی و بلدی است که از سال‌ها و سال‌ها فیلم ساختن «داوودنژاد» برمی‌آید.
رعایت معقول میزانسن‌های فیلم در حالی که دوربین اینقدر گیج و فضول است و در دکوری 360 درجه برای خودش می‌رقصد کلی تجربه می‌خواهد.
  • مجتبی قره باغی

-          -     یالا بن، داری تلگراف می زنی؟!!

 ·    آقای رئیس جمهور ... ده دقیقه قربان

   ممنون

  -  -        ممنون فوربز

رئیس جمهور : هی ،  آدم نباید رئیس جمهور رو بزنه

  -  -        آره می دونم

رئیس جمهور : دفعه بعد دخلتو میارم

   - -        آره مطمئنم همینطوره


Olympus has fallen

  • ۱ نظر
  • ۰۳ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۳۱
  • مجتبی قره باغی

عذرخواهی مدیر مجله بخارا پس از توهین به زنان چادری




به گرازش فارس؛

مدیرمسئول مجله بخارا که با انتشار شعری هتاکانه به زنان چادری توهین‌ کرده بود، پس از اعتراض چند تن از فعالان فرهنگی و پادرمیانی وزارت ارشاد مجبور به عذرخواهی شد.

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، سایت انقلاب نیوز نوشت: مجله بخارا به مدیریت علی دهباشی، در آخرین شماره‌ خود و در قالب انتشار شعری از منصور اوجی به زنان چادری توهین کرد.

در این شعر، زنان چادری به استهزاء به کلاغ تشبیه شده‌اند. با توجه به تماسهایی که با معاونت مطبوعات وزارت ارشاد گرفته و از آنها برخورد فوری و قاطع با مدیر مسئول این نشریه (علی دهباشی) به صورت جدی مطالبه شد، وی طی نامه ای از بانوان محترم معتقد و باورمند به ارزشهای اسلامی عذرخواهی کرده است.

متن نامه:

«به نام خدا

نظر به این که طی چند روز اخیر مطالب و انتقاداتی به صورت های مختلف در برخی از سایت ها پیرامون شعری که چهار ماه قبل در مجله بخارا منتشر شده انعکاس یافته است، ضروری است بدین وسیله اینجانب به عنوان گرداننده مجله بخارا به صراحت بیان کنم که همواره از سالهای نوجوانی تا کنون نسبت به احترام و رعایت شعایر و ارزشهای اسلامی و اخلاقی پایبند بوده و سعی وافر داشته ام در مقالات بخارا این امر را رعایت کنم. لازم به توضیح نیست که بنده در دامن زنی محجبه و معتقد تربیت شده ام و بسیاری از اعضای خانواده ام از بانوان محجبه هستند. لذا عمیقاً از آنچه که به سهو و غفلت پیش آمده متأسفم. و از بانوان محترم معتقد و باورمند به ارزشهای اسلامی که از خوانندگان مجله بخارا هم هستند پوزش می خواهم. امید است دوستداران و معتقدان ارزش های اسلامی همواره ما را با تذکرات به موقع و مشفقانه یاری دهند و خداوند متعال در این ماه شریف و مبارک فرصت جبران عنایت فرماید.

علی دهباشی ـ پنج شنبه 27 تیرماه 1392»

  • مجتبی قره باغی

هولوکاست این بار از زبان هالیوود؛

"قوری برنجی" یک فیلم غافل گیر کننده

یادداشت از مجتبی قره باغی

 

لینک مستقیم

این فیلم جزو معدود آثار خلاف جریان در بین تولیدات چند سال اخیر ایالات متحده است.

                                                         

"قوری برنجی" نام یکی از فیلمهای اکران شده در آمریکاست. این فیلم جزو معدود آثار خلاف جریان در بین تولیدات چند سال اخیر ایالات متحده است. "رومان ماسلر"، کارگردان این فیلم، که زیاد نام آشنا به نظر نمی رسید توانست اثری درخور و شایسته خلق کند.

تیتراژ فیلم با نقاشی و تصاویر گرافیکی ای آغاز می شود که بیننده را نسبت به موضوع فیلم هوشیار می کند. تصاویری که در آن از ستاره ی منتصب به داود نبی و کمتر از آن،صلیب عیسی مسیح "ع" استفاده شده است.

آلیس(Juno Temple) و جان (Micheal Angarano)، زوجی کم درآمد هستند که زندگی آنها با شغل جان تامین می شود.

این زوج مانند هر زوج دیگری آرزوهای دست نیافتنی در سر دارند. در صحنه های آغازین فیلم نیز این رویا با دیالوگ جان شروع می شود. "اگر یک میلون دلار داشتیم..."

به فیلم بر گردیم، "آلیس" و" جان" در مضیقه مالی قرار دارند.تا جایی که جان با کوپن غذایی که یکی از همکارانش در دستشویی جا گذاشته برای ناهار،غذا تهیه می کند. لوئیز (Alia Shawkat) و چاک (Bobby Monihan) تنها دوستان خانوادگی و صمیمی جان و آلیس هستند.

در یک سفر خارج از شهر، آلیس به یک فروشگاه نوستالوژی می رود ویک قوری زیبا را که با نقوشی خاص مزین شده می رباید و با تمام مخالفت های جان قوری را به خانه می برد.

قوری سحرآمیز اولین جادوی خود را نشان می دهد. زمانی که "آلیس" و "جان" در خواب هستند آلیس همسرش را کتک می زند.

این وسیله جادویی،خود را در اولین لطمه ای که" آلیس" به خود می زند معرفی می کند. آلیس سهوا صورتش را با لوازم آرایشی می سوزاند و همزمان با درد" آلیس" داخل قوری پر از اسکناس 100 دلاری می شود.

دست بر قضا، "جان" به خاطر بی عرضگی از کار اخراج می شود. زمانی که به خانه می رود با خانه ی آشفته و همسری زخمی مواجه می شود.

آلیس با سیلی ای که به صورت جان می زند، قضیه را برای او روشن می کند. اینجاست که زوج پی می برد برای رسیدن به آرزوی یک میلیون دلاری باید به خودشان و دیگران لطمه بزنند. البته "جان "به خاطر ترس از جادو و سحر سعی می کند قوری را به صاحب اصلیش باز گرداند که متوجه می شود پیرزن بعد از سرقت دق کرده و مرده است.

دو برادر یهودی افراطی،به سراغ "آلیس" و "جان" می روند و مدعی می شوند که مادربزرگشان زندگی خود را به خطر انداخته و قوری را در جریان هولوکاست از خطر نابودی نجات داده و آنها صاحبان قوری هستند. آنها خود را نمایندگان خداوند معرفی می کنند.

در این صحنه کارگردان،زیرکانه" هولوکاست" را زیر سوال می برد. قوری تخیلی ای که در واقعیت نمی تواند موجود باشد در جریان هولوکاست از خطرات حفظ شده. هولوکاستی که شاید خودش هم در تخیلات شکل گرفته است و وجود خارجی ندارد.

برادرها فقط پولهایی را که آنها با تحمل درد جراحات بدست آورده اند با خود می برند. زیرا قوری عواقب تلخی را برای صاحبانش به وجود خواهد آورد.

"جان" و" آلیس" با وجود اینکه پول زیادی بدست آورده اند اما حرص و طمع آلیس باعث می شود تا آنها تن به ذلت و خواری بدهند. قوری دیگر بابت جراحت جسمی به آنها پول پرداخت نمی کند. اکنون زمان آن فرا رسیده تا آنها شخصیت یکدیگر را خورد کنند و اسرار مگوی زندگیشان را فاش کنند.

زمان آن رسیده که به خاطر پول و ثروت دوستان خود را برنجانند و زندگی دیگران را از هم بپاشند.حتی به خانواده خود نیز رحم نکنند و تا پای آبروریزی خانواده آلیس هم پیش بروند. اما اینجا پایان کار نیست، آلیس تصمیم می گیرد در حین رانندگی فردی را که در حال عبور از چراغ قرمز است، زیر بگیرد که با عکس العمل به موقع جان مواجه می شود. او کوتاه نمی آید و سعی در جلب رضایت جان برای قتل خلافکاران خیابانی می کند.

اما اکنون هنگام آن است که فردی از شرق دور به کمک آلیس و جان (غرب وحشی) بشتابد و آنها را از شر سحر و جادو نجات دهد.

 دکتر لی لینگ (Stephen Park) که اجدادش نیز از گذشته رد پای قوری را در جای جای دنیا می کردند تا آن را نابود کنند،(قوری ای که می تواند در صورت آسیب خود را بازسازی کند) آنها را متقاعد می سازد تا قوری را به او تحویل دهند.

خانواده پیتون که از دوستان قدیمی آلیس هستند قوری را می دزدند. برادران یهودی سراغ آنها می روند. تیر اندازی و خونریزی منجر به کشته شدن برادرها و آن خانواده می شود.سحر قوری به خود یهودی ها نیز رحم نمی کند و آنها را نیز به هلاکت می رساند.

دکتر" لی لینگ "قوری را با خود به اقیانوس برده و آن را به آب می اندازد، بلکه دوری آن از مردم باعث آسایش و راحتی دیگران باشد. کارگردان در انتها با تمام شوخی ها و حقایقی که آشکارا از صهیونیسم عنوان می کند؛ اذعان می دارد که تنها راه جلوگیری از خونریزی و نابودگریهای صهیونیسم دور نگه داشتن آنها از انسانهاست.

قوری برنجی در مجموع فیلم خوش ساختی است گرچه کارگردان گاهی ما را از فیلم خارج می کند تا همراه با موزیک ویدئو به صحنه های بعدی پرتاب شویم و ضمنا این هم پیش می آمد که به ندرت در بعضی پلان ها متوجه عدم تداوم در بازی ها می شویم./ی2

"به نقل از باشگاه خبرنگاران"

  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات