نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۱۷۵ مطلب با موضوع «هنر» ثبت شده است

رونمایی از محسن تنابنده در نقش «اسفندیار مجبور»/ آیا گریم جدید تنابنده هم تعمدی بوده است؟


محسن تنابنده در نمایی از سریال "شاهگوش"

 

سی نت: داوود میرباقری کارگردانی که طی دو ماه اخیر با سریال «شاهگوش» به شبکه نمایش خانگی آمده در یک شوخی آشکار، در شخصیت پردازی یکی از کاراکترهای این سریال طعنه های جالبی را زده است به اسفندیار رحیم مشایی رفیق شفیق احمدی نژاد.

این کاراکتر دختری جوان به نام «لیدا مجاور» است؛ ماجرا از این قرار است که در داستان «شاهگوش» این دختر جوان و البته گستاخ(!) به دلیل رانندگی با سرعت بالایش توسط ماموران نیروی انتظامی دستگیر شده و در محل کلانتری است که به عنوان یکی از مشکوکان قتل «کله پز» داستان مورد بازجویی قرار می گیرد.

به گزارش شبکه ایران در مراحل ابتدایی بازجویی است که معلوم می شود این دخترخانم پدر متنفذی به نام «اسفندیار مجبور» دارد؛ پدری که چنان که دخترش می گوید قادر است با یک تلفن بسیاری از پستها را جابجا کند. دخترک گستاخ تمامی پرسنل کلانتری از سرباز گرفته تا رییس کلانتری را مدام تهدید می کند که پدرش به حساب آنها خواهد رسید!

جالبتر اینجاست معاون کلانتری(حمیدرضا آذرنگ) هم از تهدیدات دخترک دچار واهمه شده و در دیالوگی کاملا آشکار خطاب به رییس کلانتری(فرهاد اصلانی) می گوید همه از دست پدر این دخترک عاصی اند و او از هیچ کس حتی نمایندگان مجلس هم حرف شنوی ندارد!

این دیالوگ آذرنگ بیش از هر چیز دیگر طعنه هایی که بنا بوده «شاهگوش» به یارغار رییس جمهور سابق بزند را آشکار می کند.

البته این همه ماجرا نیست چراکه به گزارش شبکه ایران بعد از مدتی و با فراخوانی پدر دخترک یعنی همان «اسفندیار مجبور» به کلانتری و گریم جالب این شخصیت با موها و ریشهایی با رنگ روشن که یادآور موهای بور مشایی است بیش از پیش طعنه های میرباقری عیان می شود. این نقش را هم محسن تنابنده با گریمی متفاوت ایفا می کند!!! گریمی که محصول دست عبدا.. اسکندری است.

  • مجتبی قره باغی
  • مجتبی قره باغی

روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار
گفتی تمام زلزله شد خاک مطمن
گفتی فتاد از حرکت چرخ بی‌قرار
عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر
افتاد در گمان که قیامت شد آشکار
آن خیمه‌ای که گیسوی حورش طناب بود
شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار
جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل
گشتند بی‌عماری محمل شتر سوار
با آن که سر زد آن عمل از امت نبی
روح‌الامین ز روح نبی گشت شرمسار
وانگه ز کوفه خیل الم رو به شام کرد
نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد

دانلود و شنیدار مستقیم

محتشم خوانی:

با صدای وحید مدرس زاده

مجتبی قره باغی

عالیه سجودی

  • مجتبی قره باغی

ای بادهای سرد مخالف ! من ایستاده ام

کوچکترید از آنکه مرا زیر و رو کنید

حتی اگر هر آنچه که دارید رو کنید

کوچکترید ازآن که بدانید من کی ام

از کوهها نام مرا پرس وجو کنید

ای بادهای سرد مخالف ! منم درخت

باید که ریشه های مرا جستجو کنید

ای بادهای سرد مخالف ! من ایستاده ام

این سینه ام که خنجرتان را فرو کنید

من ریشه در شقایق پرخون ، نشانده ام

گلهای سرخ باغ مرا خوب ، بو کنید

برمن مباد ؛ تیغ شما زخمی ام کند

شاید به خواب ، مرگ مرا آرزو کنید

  • مجتبی قره باغی

همیشه پای یک پدرزن در میان است

بی‌منطق‌ترین اتفاق سینمایی ایران از تاریخ ورود کینه توگراف

جریان انحرافی علیرغم اینکه موفع ژست گرفتن ها حاضر بود به هر رنگی دربیاید تا از فیلترهای زمانه عبور کند، در عملکردها به هیچ وجه حاضر به نرمش و گردش‌های تاکتیکی نمی‌شد و همین مسئله در اکثر مواقع باعث لو رفتن انگیزه‌های اصلی این جریان می‌شد.
download همیشه پای یک پدرزن در میان است

پایگاه خبری تحلیلی جمهوریت ، میلاد جلیل‌زاده - بی منطق ترین اتفاق سینمایی از تاریخ ورود دوربین کینه توگراف به ایران تا به حال، ساخت پروژه‌ای به اسم لاله است.وقتی شنیده شده که مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی قرار است سرمایه گذاری روی یک فیلمی دو و نیم میلیاردی را به عهده بگیرد تمام سینمای ایران در بهت فرو رفت.

چنین هزینه‌ای معادل بودجه دو سال آن مرکز بود که می‌بایست در جهت توسعه زیرساخت های

  • مجتبی قره باغی

ما با شما دعوا نداریم، آقای داودنژاد!

 میلاد جلیل زاده

«کلاس هنرپیشگی»  فیلم عجیبی است و اگر آن را به کارگردانش ربط بدهیم عجیب‌تر هم می‌شود.
این کار به شدت تجربی است یعنی مثل چیزهایی که معمولا جوان‌ترهای آوانگارد و کنجکاو می‌سازند.
اما نگاهی که یکی دو پلکِ فنی هم روی پرده سینما بزند خواهد گفت خیلی چیزهای فیلم جوشیده از کلی پختگی و بلدی است که از سال‌ها و سال‌ها فیلم ساختن «داوودنژاد» برمی‌آید.
رعایت معقول میزانسن‌های فیلم در حالی که دوربین اینقدر گیج و فضول است و در دکوری 360 درجه برای خودش می‌رقصد کلی تجربه می‌خواهد.
  • مجتبی قره باغی

مستند " اون یارو که فیلم ساخته"

این مستند بر اساس طرح و تدوین مجتبی قره باغی و به تصویر عباس شاهچراغی ساخته شد.

در ابتدا کارگردان - عباس شاه چراغی - تصمیم به ساخت مستندی با نام جوان، سینما و آینده را داشته،
اما پس از بازبینی راشها،بنده مصمم شدم تا  محتوای فیلم را از طریق تغییر در فرم، البته با رضایت کارگردان استحاله کنم و فیلم را به نام "اون یارو که فیلم ساخته" تغییر دهم.

موضوع فیلم درباره دانشجویانی است که قرار است وارد عرصه فیلمسازی شوند ، اما هنوز در ابتدای راه مشکلات زیادی را مسیر رسیدن به آرمان خود در سینما مشاهده می کنند.

از طریق لینک زیر توانایی تماشای مستقیم و یا دانلود را خواهید داشت.

لینک دانلود

حجم فایل  48Mb

  • ۰ نظر
  • ۲۲ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۳۷
  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات