نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صعید محبی» ثبت شده است

  صعید محبِّی

حاج سعید محبی در جی+ خودش نوشته:


محمد جواد ظریف وزیر خارجه
 در 12 آذر1392 دانشگاه تهران گفته بود: غربی‌ها از چهار تا تانک و موشک ما نمی‌ترسند. آیا شما فکر کرده‌اید آمریکا که با یک بمبش می‌تواند تمام سیستم‌های نظامی ما را از کار بیندازد، از سیستم نظامی ما می‌ترسد؟

رهبر انقلاب اسلامی نیز در دیدار با اساتید دانشگاه گریزی زدند و فرمودند:
من اینجا در داخل پرانتز این را هم عرض بکنم که برخى از کسانى که جایگاهى براى حرف زدن دارند و تریبون دارند، در اصل مسئله‌ى پیشرفت علمى کشور تردید میکنند! ما این را مصلحت نمیدانیم؛ یعنى واقعاً از روى بى‌اطّلاعى است. یک وقتى یکى از مسئولین کشور درباره‌ى مسائل نظامى یک نظرى داده بود که خب مطابق واقع نبود؛ بنده گفتم یک «تور نظامى» براى مسئولین کشور قرار بدهید؛ بیایند یک خرده‌اى در محیطهاى نظامى گردش کنند، حقایقى را، واقعیّاتى را ببینند، معلوماتشان نسبت به موجودىِ نظامى کشور بالا برود. حالا در مورد مسائل علمى هم متأسّفانه گویا همین‌جور است؛ باید یک «تور علمى» بگذاریم براى مسئولین در بخشهاى مختلف.
----------------------------------
نکته جالب توجه این مسءله اینجاست که رهبر انقلاب این نکته را در اوج مذاکرات با 5+1 فرمودند و شاید در بادی امر اینگونه به ذهن برسد که این کنایه رهبری موجب تضعیف رییس تیم مذاکره کننده میشود. درحالی که به نظر بنده این مسءله موجب تقویت جایگاه اعضای تیم مذاکره کننده می گردد.

به این ترتیب که شخص اول کشور در تریبون رسمی به 5+1 فرموده اند توافق نامه موقت در شرایطی به امضای ظریف رسیده است که از توان نظامی ما خرده ای هم مطلع نبوده است. اما امروز با قوت و با تکیه بر داشته های داخلی حق کوتاه آمدن از حقوق ایران اسلامی را ندارد...

  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات