نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

نوشتن‌گاه

نوشتن‌گاه عضویست از بدن چون نشیمن‌گاه؛ مرکب است از دست و مغز و قلب که در وادی نوشتن همان قلم است و عقل و دل

۱۰۹ مطلب با موضوع «بی رودربایستی» ثبت شده است

راسکولنیکوف منتقم

دیگر کاری از دست عیارو رابین‌هود بر نمی‌آید. باید یک رودیون رومانوویچ راسکولنیکوف از قصه‌های داستایوفسکی به کشور ذهنت حلول کند تا بشود با تبری بر دست، انتقام سالها خونخواری زالو صفتان فاسد نظام را که چهره‌ی واقعی انقلاب را به منزجرترین حالت، فاسد و متعفن کرده‌اند با کوبیدن و کوفتن بر سرشان گرفت و چهره‌ی شهر را از لوث وجود موش‌هایی که (به قول نرگس ابیار در ابلق) تا روی تخت خواب ملت نیز رفته‌اند پاک نمود.

  • ۰ نظر
  • ۱۳ خرداد ۰۲ ، ۱۰:۲۴
  • مجتبی قره باغی
اسلام یا نظام ؟

یتوکل

اسلام شاخص نظام بود برای بنا شدن جمهوری اسلامی ایران

اما ورق برگشت

و جمهوری اسلامی ایران شاخص تشخیص مسلمان از غیر مسلمان گردید

یعنی اگر اعتقادی به نظام و انقلاب نداری در اصل مسلمان نیستی

این البته مکتوب نیست اما همین است که هست

  • ۰ نظر
  • ۱۳ خرداد ۰۲ ، ۰۰:۵۵
  • مجتبی قره باغی
پیروز میدان جمهوری اسلامی اینان + معرفی کتاب

جمهوری اسلامی موفق شد. پیروز شد. پرچم شکست را بالا میبرم به نشانه عقب نشینی!

چه کسی میتوانست یک عمر زندگی یک جوان را هدر دهد؟ چه کسی میتوانست کاری کند جوان در آستانه چهل سالگی دچار افسردگی شود؟

چه کسی میتواند با سالها دروغ و وعده و وعید هر بار مردم را فریب دهد و به بهانه ایستادگی در مقابل دشمن آنها را در بزنگاه‌های مختلف پای کار بیاورد. مثلا همین انتخابات‌های گوناگون که در حقیقت مشروعیت حکومت را تایید میکنند هر نوبت،با دروغ و فریب مردم با وعده های دروغین کاندیداها شروع و با عملی نشدنشان به پایان می‌رسد و دوباره و دوباره و دوباره همینطور این تسلسل ننگین ادامه میابد و البته در ادوار مختلف با جابجایی و دست به دست شدن ساختار ظاهری حاکمیت میان چپ و راست حکومتی فشارهایی نیز به مردم وارد میشود.

یعنی داستان به دروغ و وعده و وعید ختم نمیشود بلکه باید فشار و مجازاتی هم برای این مردم در نظر گرفته شود.

در کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب سید عزیز شهید آوینی میخواندم که خداوند به رسولش فرمود `فاصبر کما امرت`. زمانیکه رسول اکرم و امت مومن به او در شعب ابی طالب در تحریم سه ساله بودند، پیامبر همراه با امتش در این تحریم روزانه شاید یک یا دو خرما میل می‌کردند. 

دقت بفرمایید! رسول اکرم همراه با مردم فشار اقتصادی و تحریم کفار را تحمل کردند تا روز پیروزی بر کفار و شکست تحریم.

اما سوالاتی که برای من در همینجا و در همین لحظه پیش میاید این است که در حکومت اسلامی جمهوری اسلامی ایران که به گفته `نمیدانم چه کسانی` بناست بدست امام زمان سپرده شود از مقام معظم رهبری تا سایر مسئولین حکومت و علمای مذهبی و و و چه کسانی همراه با مردم در حال تحمل فشار تحریم‌ها هستند؟

از میان مردم نیز هستند کسانی که نه فشار را میفهند نه تحریم را که البته اهمیتی نیز در این یادداشت ندارند، اما مسئولین چرا!

شعب ابی طالب جمهوری اسلامی بناست چه زمانی به پایان برسد تا امت همراه با امامشان از دره شعب پیروز بیرون بیایند؟

ایا در شعب هم عده ای بودند که هنگام تحریم، به نام دور زدن آن اقدام به واردات خرما با قیمت گزاف به شعب مینمودند و پس از پیگیری‌ها میگفتند که تحریم باعث این گرانی هاست؟

ایا جمهوری اسلامی هنوز معتقد است تحریم دشمن اثری بر مردم و زندگی آنان ندارد؟

آیا حکومت اسلامی مدبر به وجود ارتباط میان کم شدن جمعیت، عدم موفقیت در ازدواج جوان‌ها و بیشتر شدن طلاق‌ها و عدم اقدام جوانان برای ازدواج با تحریم و فشار اقتصادی پی نبرده است؟

مقام معظم رهبری یکی از برترین و دوست داشتنی ترین مسئولین کشور در مقام حقوقی و در مقام مذهبی برای من بوده و شاید هنوز هم هست اما همیشه سوال من در مقابل کسانی که میگویند فرزندان ایشان خانه ای از خود ندارند این بوده و هست که ایا انها هیچ وقت دغدغه کرایه خانه هم نداشته‌اند؟ اینکه کسی از خود خانه نداشته باشد چندان مهم نیست در مقابل اینکه او توانایی تهیه خانه اجاره ای هم نداشته باشد.

آیا فرزندان مقام معظم رهبری دغدغه شغل دارند؟ وقتی شغلی با حقوق خوب باشد میشود خانه هم کرایه کرد اما آیا تیک گزینه مذکور برای همه فعال است؟

ایا مسئولین لشکری و کشوری اعم از سردار و سرتیپ و وزیر و وکیل هیچکدام دغدغه هایی ازین دست که مردم دچارشانند دارند؟

گاهی پیش میاید که هنگام مطالعه کتب شهید آوینی - همان که ذکر شد - با خود فکر میکنم ایا اگر ایشان امروز بود، کتابهای خود را مانند شعرهایش از سر هر چیزی و شاید از سر شرم و خجالت به اتش نمیکشید؟

خط به خط اندیشه های وی تفکرات ولایتی فردیست که به امامش مومن بود و آرمان‌های وی را متصل به الوهیت میدانست و از حکومت اسلامی ایران چنان میگفت و مینوشت که - در مقابل دشمن طوری جبهه گرفته است و اندیشه‌های اقتصادی اسلامی و غیر غربی او چنان خاص و الهی است - گویی شخص پیامبر ناظر بر حکومت است.

اما زمانیکه از سطرها یک به یک عبور میکنی و مثالهای روژه گارودی را که شهید از انها فکت اورده است در خصوص غربی که به سرعت در حال نابودی دنیاست میخوانی، عرق شرم بر پیشانی‌ات مینشیند! نه از اندیشه‌های وی! خیر. از اینکه تفاوت فاحش میان اندیشه‌های گذشته تا اعمال امروز حکومت دیده میشود. از اینکه آرمانهای انقلاب را خط خطی هایی در میابی که نه حتی عملیاتی نشده اند بلکه بیشتر شبیه به همین وعده و وعیدهای پوچ و خنده دار کاندیداهای مجلس اند که یک سال قبل از شروع دور جدید انتخابات، در فیلمهایی که توسط خودشان با بودجه های کلان بطور حداکثری در فضای مجازی و شکبه های اجتماعی منتشر می‌شوند.

سه سال رسیدن به امور خویش و فعالیت های اقتصادی و رانت خواری و رشوه خواری، البته با عناوین غیر حرام برای حفظ پوشش و به محض نزدیک شدن به سال اخر نمایندگی، انتشار فیلمهایی در حال عربده کشی به نفع مردم. مردمی که در طول سه سال گذشته هیچ امری در گشایش اقتصادی و حل مشکلاتشان صورت نگرفته، هدف اماج تیرهای تبلیغاتی و پروپاگاند کثیف نمایندگان فعلی مجلس قرار می‌گیرند تا به امید حق دوباره فریب عملیات‌های روانی ایشان را خورده و در دور جدید انتخابات به همان دروغگوهای سابق رای دهند و یا در گردشی ۱۸۰ درجه ای دروغگوهایی جدید را برای اغاز کثیفی دیگری رقم بزنند. (این مثال برای کاندیداهای ریاست جمهوری نیز بسیار دقیق است)

کلام اخرم؛

پرچم شکست را امروز پس از گذشت یکسال از اتفاقات و مشکلات عجیب در زندگی که هیچ مقصرتری از نظام اسلامی جمهوری اسلامی ایران در آن نمیبینم بالا میبرم و باید بگویم که اعتقاد خود را به اسلامی بودن این حکومت از دست داده ام که هیچ، اصلا این حکومت را اسلامی نمی دانم مگر به نام.

معرفی کتاب:

مبانی توسعه و تمدن غرب از نگاه شهید اوینی

حال توضیح ندارم، بخوانید بهتر است.

در فیدیبو نیز هست.

  • ۰ نظر
  • ۲۸ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۲:۳۳
  • مجتبی قره باغی
مدنیت غیر انسانی، ترقی یا تنزل؟!

داشتم فکر میکردم چرا ادمها فکر میکنن برترن نسبت به همه مخلوقات. صرف اینکه تو قران اومده؟ خب قران رو که فقط مسلمونها قبول دارن! شاید تو ادیان دیگه هم ذکر شده!

بگذریم

درود به همه

چرا اصلا این به ذهنم رسید؟ داشتم فکر میکردم از کجا میدونیم که حیوانات هم یه دوره مدنیت نداشتن و پس از جنگها و خونریزی های زیاد امروز به این سبک از زندگی رسیدن؟

یا شاید در اوج‌ مدنیت و ترقی به این سبک از زندگی رسیدن.

زندگی اشتراکی که تجربه اون رو انسانها نیز تا قبل از کشاورزی داشتن. این حرکت به زعم ما رو به زوال دنیا، شاید رفتن و رسیدن به همون مقصد از مدنیت حیوانی باشه که حیوانها در کنار هم در حال زیستن.

هر وقت لازم باشه همو میخورن. هر وقت لازم باشه عمل لقاح رو انجام میدن و فرقی نداره که ماده جفتشونه یا نه!

این مدنیت حیوانی یا اوج ترقی است یا اوج تنزل. به هر حال انسان نیز از این سبک زندگی دور نیست و به سرعت خود را به سوی سبک زندگی آن سان، میکشاند.

  • ۰ نظر
  • ۱۵ اسفند ۰۱ ، ۱۶:۳۱
  • مجتبی قره باغی
فیدیبوک اری یا خیر؟

این پست رو امروز ۱۹ اردیبهشت ۴۰۲ اپدیت کردم.

پست رو کامل بخونید اما انتهای پست رو‌ همین بالا مینویسم. بالاخره بعد از شکایت جدی من در اسفند ماه ۱۴۰۱ به وزارت صمت واقع در میدان ولی عصر واحد شکایات مردمی، کارم بطور جدی دنبال شد.

همون روز مسئول شکایت گفت احتمالش کمه بشه کاری کرد چون نمیتونی ثابت کنی چیزی رو، مگه اینکه بری شورای حل اختلاف شکایت کنی. من نا امید برگشتم خونه. چند روز بعد از دی جی کالا تماس گرفتن که ایا کتابخوان رو‌ هنوز داری و نبردی تعمیر؟ گفتم خیر، پیشمه البته خراب.

بیش از دو ماه گذشت. اوایل اردیبهشت ماه از واحد رسیدگی به شکایات، یکی از قضات مربوطه تماس گرفت و گفت احتمالا باید بری دادگاه شکایت کنی چون نمیشه ثابت کرد مشکل از اونها بوده. باید هزینه کنی شکایت کنی، دوربینها چک‌ بشن و ممکنه ثابت بشه واقعا شکستگی داره. من هم گفتم بله احتمال اینکه شکسته باشه هست اما نه از جانب من بلکه از جانب خود دی جی کالا. ممکنه کالا خراب به دست من رسیده و به مرور تخریب شده. به هر حال من ادامه نمیدم چون میترسم یک درصد من دخیل باشم در خرابیش و مدیون بشم. ازم پرسید یعنی کنسل کنیم شکایت رو و‌ رضایت شما رو اعلام کنیم؟ گفتم بله زحمت میکشید. بعد ایشون گفتن البته من با دی جی صحبت کردم و گفتن با تخفیف براتون درستش میکنیم. من نپذیرفتم و گفتم ترجیح میدم خراب یه گوشه بمونه تا اینکه براش هزینه کنم و جلوی چشمام باشه و اعصابم خورد بشه که یه کالای X تومنی برای من Y تومن هزینه برداشته. اون بنده خدا هم خداحافظی کرد و تمام.

تا اینکه دو روز پیش از واحد شکایات دی جی کالا تماس گرفتن و گفتن هنوز تعمیرش نکردی؟ گفتم خیر.

گفتن زحمت بکش و دوباره ببر به دفتر گارانتی. گفتم از سازمان صمت با من تماس گرفتن و گفتن که گفتید با تخفیف درستش میکنید اما من نمیخوام هزینه کنم و‌ بهتره همینطوری بمونه. کارشناس تماس گفت: قبلا اینطور بوده اما الان دی جی کالا تمایل داره در صورت اقدام شما بصورت رایگان و ‌‌‌‌‌‌‌تحت گارانتی براتون تعمیرش کنه.

بنابراین طی همین چند روز‌ اقدام به تحویلش به گارانتی بکنید.

من هم همونروز کتابخوان رو‌ بردم، کاربر تحویل گیرنده دوباره زیر بار نرفت اما بعد از دقایقی متوجه شد کالای من ثبت شده و دستور دادن تعمیر بشه. براش عجیب بود و پرسید گفت از واحد شکایت پیگیری کردید؟ گفتم واحد شکایات یکی از مراحل پیگیری من بوده.

تحویل انجام شد و فرداش هم تماس گرفتن و‌ گفتن اماده است.

اما یه عکس بهم نشون دادن گفتن شکستگی پشت ال سی دی واضحه. من هم گفتم بله قبول دارم که هست اما از روز اول حرفم همین بوده که این مشکل از ابتدا وجود داشته و کار من نیست و من جز بیان صادقانه هیچ ادله ای ندارم. ایشون هم متقاعد شد که احتمالا یه ترک کوچک‌ وجود داشته و به مرور طی یک ماه به یک شکستکی بزرگ تبدیل شده.

الان هم دارم کتاب جنایات و‌ مکافات رو‌ میخونم و لذت میبرم.

حالا در ادامه به اصل ماجرا و شروع داستان ناراحتی ‌‌‌‌‌من از فیدیبوک برید.

 

بعد از حدود کمتر از دو ماه استفاده از فیدیبوک این یادداشت رو مینویسم تا بدونید با چه تکنولوژی و امکاناتی روبرو خواهید شد!

تجربه استفاده از کتابخوان تجربه ای ناب و لذت بخش برای مطالعه کتاب است اما قطعا داشتن یک دیوایس مطلوب با امکانات و ویژگی های مناسب است که مطالعه را برای علاقمندان به کتابخوان لذت بخش تر خواهد کرد.

متن زیر کامنتیست که پس از عصبانیت از ضعف و ایراد فیدیبوک و برخورد شیادانه‌ی گارانتی دی جی کالا برای پیج فیدیبو ثبت کردم.

«نخرید، نه بخاطر اینکه کتابخوان خوب نیست، اتفاقا خوبه اما فیدیبوک اشغاله و گارانتی دیجی کالا دزد و کلاهبردار‌. کتابخوان من صفحه‌اش از اول ایراد داشت اما با خاموش روشن کردن درست میشد. اما دوباره خراب شد صفحه، مثل صفحه های سوخته بالا میومد و نمیشد چیزی خوند. بردم گارانتی دی جی کالا. متصدی تا کتابخوان رو دیده میگه فشار اومده. قسم و ایه که من اینو لای پر قو میذاشتم. بعد از مطالعه میذاشتم بالای کمد. اصلا جزو محالاته فشار بهش بیاد، فقط هم دست خودم بوده. کتابخوان رو گرفت برد تو اتاق پشتی درو بست، اورد گفت ببین کجه. یعنی پست تر و بی شرافت تر از گارانتی دیجی خودشونن. شیاد بی شرافت برای اینکه بگه تو ضمانت نیست، برد کتابخوان رو له کرد دیگه روشنم نمیشه و میگه خودت خراب کردی. هزینه ی تعمیرشم دو میلیون و پانصد هزاره. تو این مملکت همه دزد و حروم خور شدن. ماجرارو امروز برای کسی تعریف کردم، گفت تمام گارانتی ها وقتی برای مشکل ال سی دی مراجعه میکنن، میبرن گوشی رو خم میکنن و به همه همینو میگن. توصیه میکنم ابدا، ابدا، ابدا از دی جی فیدیبوک نخرید، با گوشی یا تبلت تو مقاطع کوتاه کتاب بخونید اما از این کلاه‌بردارهای بی‌شرافت خرید نکنید. کتابخوان شش میلیونی ظرف کمتر از دو ماه خراب شده و گردن نمیگیرن.»

بله متنی که خوندید کامنتی بود که من بعد از عصبانیت از برخورد شیادانه و رفتار کلاهبردارانه گارانتی دیجی کالا برای پیج فیدیبو ارسال کردم.

البته ماجرا به اینجا ختم نشد و پس از تماس با گارانتی دیجی کالا اتفاقات رخ داده رو برای آنها نیز توضیح دادم و آنها نیز قول رسیدگی به این موضوع را به من دادند اما مطمئنم قرار نیست برای من کاری کنند. اوپراتور حتی از من اطلاعات کاربری و شماره خرید و سریال و‌گارانتی رو هم نخواست.

لذا من هم در مرحله بعد اقدام به شکایت از طریق سازمان تعزیرات وزارت صمت کردم تا شاید اتفاقی به نفع من رخ بده.

نتیجتا میخوام با تمام عشق و علاقه ای که به کتابخوان دارم بهتون بگم اگر دارید و میتونید، کتابخوانهای خارجی تهیه کنید! ابدا احساسی برخورد نکنید که باید حتما جنس ایرانی بخرید. بیش از چهل ساله در این کشور قراره با استفاده از ظرفیت هایی که میگن وجود داره تولید ایرانی خوب داشته باشیم، اما اینها با اینکه جنس چینی رو اینجا مونتاژ میکنن باز هم نمیتونن مثل خود چینی ها محصول خوب و با کیفیت تولید کنن.

بنابراین با اینکه تجربه استفاده از کتابخوانهای بوکس رو ندارم توصیه میکنم سمت اونها برید اما فیدیبوک نه. ابدا فیدیبوک نخرید. ابدا فیدیبوک نخرید. ابدا فیدیبوک نخرید چون مهمترین ویژگی ای که بهش تاکید  داشتن گارانتی بود که اثبات کردن، دروغی بیش نیست.

  • ۰ نظر
  • ۰۷ اسفند ۰۱ ، ۲۲:۰۲
  • مجتبی قره باغی
هنوزم چشمای تو

این موزیک یکی از شاهکارهای مغفول دوران

روح تورج شعبانخوانی شاد

تقدیم به من و او

 
bayan tools تورج شعبان‌خوانیچشمای تو

دانلود موزیک

  • ۰ نظر
  • ۰۲ اسفند ۰۱ ، ۲۱:۲۶
  • مجتبی قره باغی

با پای خود رفتیم و هی گفتیم تقدیر

در گِل نشستیم و به خود بستیم زنجیر

تقویم ها گفتند و ما باور نکردیم

یک عمر در پرواز خود کردیم تاخیر

تا راحتِ وِجدانمان بر هم نریزد

هر درد را با حکمتی کردیم تفسیر

از ماست هر ظلمی که در هر لحظه بر ماست

این است رمز نهضت و آغاز تغییر

این شعرو تو یه ویدیو دیدم بودم و به دلم نمی‌نشست! اما حالا دوباره تو همون ویدیو دیدم چون اینبار لین ویدیو رو به جاش دیدم. تو موقعیت درستش.

واقعا به دلم نشست!

  • مجتبی قره باغی
نوشتن‌گاه

دست‌های مرا گرفت و فشرد و خندان گفت: خب پس توانستید زنده بمانید، نه؟ از دو ساعت پیش اینجا منتظرم! نمیدانید امروز بر من چه گذشت! میدانم، میدانم! ولی برویم سر موضوع! می‌دانید چرا آمدم؟ نیامدم که مثل دیروز یه عالم پرت و پلا بگویم! می‌دانید؟ باید در آینده عاقل تر از این باشم. من دیشب خیلی فکر کردم! (شب‌های روشن - داستایفسکی)

بایگانی
آخرین نظرات